اصل بيانيه را حتماً خواندهايد، اگر نخواندهايد، از اينجا ميتوانيد بخوانيد.
نکته اصلي اين بيانيه، جداي از دعوت از مردم به حضور در راهپيمايي سکوت، علني شدن اختلاف "شواري هماهنگي راه سبز اميد" با مجتبي واحدي است.
در اين بيانيه، دو بار از عبارت «تغییر سازنده» اسفاده شده است، شعاري که محور تبليغات و فعاليتهاي ستاد شيخ شجاع مهدي کروبي بود. شعار ستاد انتخاباتي مهندس موسوي، از همان ابتدا، عبارات زيبا و پرمغز "هر شهروند يک ستاد" و "هر ايراني يک همراه" بود. در واقع ستاد کروبي بر محور شعار «تغيير» و ستاد مهندس موسوي بر محور شعار "هر شهروند يک ستاد" فعاليت ميکردند. اکنون دو سوال پيش روي ما گشوده است.
1. علت استفاده از شعار ستاد انتخاباتي شيخ شجاع، در بيانيه اخير شوراي هماهنگي راه سبز اميد چيست؟
2. علت اضافه شدن لغت "سازنده" به شعار "تغيير" چيست؟
در پاسخ به سوال اول، بايد گفت، به نظر ميرسد که مصاحبه مجتبي واحدي، با خبرنگاران سبز در 21 ارديبهشت 90، دل آقايان شورا را به درد آوردهاست! چرا که واحدي در آن مصاحبه عنوان کردهبود: "آقاي کروبي، هيچ نمايندهاي در شوراي هماهنگي راه سبز اميد ندارد". به دنبال رسانهاي شدن اين مسئله توسط مجتبي واحدي، نگاهِ طرفدارانِ شيخ و تغييرخواهان، به اين شورا به نگاهي ترديدآميز و محتاطانه تبديل شد و همين مسئله موجب گرديد که آقايان شوراي هماهنگي، به فکر چارهاي باشند براي جذب طرفداران شيخ شجاع و آناني که خواهان "تغيير" هستند. هدف قرار دادنِ شعار «تغيير» که از شعارهاي ستاد انتخاباتي شيخ مهدي کروبي بود، منحرف کردن نيروهاي خواهان "تغيير" در ميان بدنه جنبش است.
اما چرا لغت "سازنده" به اين شعار اضافه شد؟ در پاسخ به پرسش دوم، بايد گفت که هدف از افزودن لغت "سازنده" به شعار تغيير، اين است که ميخواهند براي "تغيير" قيد بگذارند، شرط بگذارند. آقايان شوراي راه سبز اميد ميخواهند بگويند، ما هم خواهان "تغيير" هستيم، اما نه هر تغييري، که تغيير بايد سازنده باشد. تفسير اينکه کدام تغيير هم سازنده است و کدام نيست، هم بر عهدهي خودمان است!
فردا اگر ملت ايران نخواهند، حکومت جائرانه آيتالله خامنهاي را تحمل کنند و بخواهند بنيانش براندازند، آقايان شوراي هماهنگي راه سبز اميد فرياد بر خواهند آورد که اين تغيير سازنده نيست و ما از اول شرط کرديم که تغيير بايد سازنده باشد...
اما چرا لغت "سازنده" به اين شعار اضافه شد؟ در پاسخ به پرسش دوم، بايد گفت که هدف از افزودن لغت "سازنده" به شعار تغيير، اين است که ميخواهند براي "تغيير" قيد بگذارند، شرط بگذارند. آقايان شوراي راه سبز اميد ميخواهند بگويند، ما هم خواهان "تغيير" هستيم، اما نه هر تغييري، که تغيير بايد سازنده باشد. تفسير اينکه کدام تغيير هم سازنده است و کدام نيست، هم بر عهدهي خودمان است!
فردا اگر ملت ايران نخواهند، حکومت جائرانه آيتالله خامنهاي را تحمل کنند و بخواهند بنيانش براندازند، آقايان شوراي هماهنگي راه سبز اميد فرياد بر خواهند آورد که اين تغيير سازنده نيست و ما از اول شرط کرديم که تغيير بايد سازنده باشد...
يعني اينکه اين دوستان انديشمند، در اين شورا، هم ميخواهند طرفداران تغيير را به سوي خود بکشانند و هم ميخواهند، برايشان تعيين تکليف کنند که تغييري که ميخواهيد بايد اين قيد سازنده بودن را داشته باشد و تفسير اينکه چه تغييري هم سازنده است و کدام نيست، بر عهدهي ماست، که ما بوديم شما را گرد خود جمع کرديم!
راستش تشخيص قد و قوارهي عزيزاني که در اين شورا هستند، کار چندان دشواري نيست. قصد نااميد کردن کسي نيست. فقط توجه شما به اين بخش از بيانيه جلب ميکنم
مردم ما با شور و امید وصف ناشدنی به پای صندوق های رای آمدند تا از حق تعیین سرنوشت خویش استفاده کرده و با انتخاب رئیس جمهور شعار «تغییر سازنده» را تحقق بخشند. تلاش کنند تا با تغییر روند ها و روش ها به سمت دمکراتیزه شدن نظام حرکت شود, اخلاق به سیاست باز گردد, همبستگی ملی را با حذف مرزهای نامشروع خودی و غیر خودی تقویت کنند, حکومت قانون را جایگزین گریز از قانون نمایند.
دلم ميخواست اساتيدي که اين بيانيه را نوشتهاند، منظورشان را از به کاربردن عبارت "مرزهاي نامشروع" در پاراگراف بالا مشخص ميکردند. دلم ميخواست ميدانستم کدام مرزهاي خودي و ناخودي مشروع است و کدامشان نامشروع؟ اگر ناخودي شدن اصلاحطلبان نامشروع است، آيا ناخودي بودن بهاييها مشروع است؟ اين قيد و شرط "مشروع" که بر خودي و ناخودي بستهايد، آيا من سبز را نگران نخواهد کرد که آناني که بيانيه ميدهند و مردم را، به حضور در خيابان دعوت ميکنند، فردا، حذف بخشي از همين مردم را و ناخودي خواندنشان را، مشروع نخواهد دانست؟
من، به عنوان يک سبز، روز 22 خرداد، در راهپيمايي سکوت، شرکت خواهم کرد. به خيابان خواهم رفت. سر ساعت هم خواهم رفت. از 6 تا 8. اما تو را به خدا تکليفتان را با ملت روشن کنيد، اگر نميتوانيد صداي ملت را امروز بشنويد، چه تضميني هست، سر پست و مقام که رسيديد، صداي ملت را شنوا باشيد؟!
به اشتراک بگذارید: |
to goh mikhori, naneh kosseyah ettelaati
پاسخحذف