۱۳۸۹ اسفند ۲۱, شنبه

رمز گشايي نامه منسوب به فرزندان رهنورد و موسوي، در ديدار با مادر و پدرشان

اصل نامه را حتماً خوانده​ايد و گمانم نيازي به تکرار نيست، اگر نخوانده​ايد از اينجا مي​توانيد بخوانيد.

ما هرگونه اطلاع و خبر جدید را همچون پدرمان از طریق سایت کلمه در زمان های مقتضی به اطلاع ملت شریفمان خواهیم رساند

تاکيدي با اين شدت بر اينکه همچون پدرمان از طریق سایت کلمه اطلاع​رساني مي​کنيم، هدف اصلي نگارش اين نامه را مي​رساند... 

توجه شما را به چند جمله از نامه جلب مي​کنم:

1. بعد از گرفتن قول و قرار و تاکید بر مطرح نکردن مباحث سیاسی وارد خانه ای که در پاستور بود شديم.
2. فرد امنیتی بود که حق به جانب و گویی که جزوی از اعضای خانواده است میان ما نشسته بود و با اظهار نظرها ادامه حرفها را به دلخواه خود خاتمه می داد.
3. ضیافت شاهانه ای بود که با میزی پر از میوه وچای و نوشیدنیهای متنوع صورت گرفته بود.
4. پدر با حساسیت ویژه ای تاکید کرد که روز بیست و پنجم بهمن، یعنی آغاز بی خبری ما از آنها در یورش ماموران امنیتی به خانه بسیاری از اسناد و مدارک دوران نخست وزیری که نمی بایست جز دست ایشان باشد ضبط گردیده است.
5. فشار نیروهای امنیتی برای مسکوت نگه داشتن این موضوع برای ما ابهام برانگیز است.
6. ما هرگونه اطلاع و خبر جدید را همچون پدرمان از طریق سایت کلمه در زمان های مقتضی به اطلاع ملت شریفمان خواهیم رساند

 دوستان، موسوي و کروبي را به بند کشيده​اند، بازي امنيتي رژيم پايان ندارد. اين نامه منسوب به فرزندان موسوي و رهنورد را فرد ديگري نوشته است. حرف​هاي ديشب نوري​زاده در تفسير خبر، پاسخي است براي آنان که مي​پرسند اين نامه چرا امروز منتشر مي​شود.

جمله شماره 1 و 2 را دوباره بخوانيد، شرط ديدار اين بوده که سخني از سياست به ميان نيايد اما فردي ادامه حرفها را به دلخواه خود تغيير داده است! کدام حرفها؟! در يک ديدار خانوادگي، که حرفي هم از سياست به ميان نمي​آيد کدام حرفها به دلخواه فرد امنيتي تغيير مي​کند؟ در پايان مطلب منظور نگارنده نامه از "فردي امنيتي که با اظهار نظرها ادامه حرفها را به دلخواه خود خاتمه می داد" را آورده​ام.

جمله شماره 4، با وجود اينکه قرار بر عدم طرح مسائل سياسي در ديدار بوده است، اما گويا پدر مي​گويد اسنادي داشته است که نبايد دست کس ديگري جز ايشان باشد. اسنادي که در يورش نيروهاي امنيتي ربوده شده است! جالب اينکه پدر اين سخنان را در مقابل 10 جفت چشم امنيتي مي​گويد و جالبتر پيامي است که نگارنده نامه منتقل مي​کند: پدر نمي​تواند بر سر افشا يا عدم افشاي اسناد اول انقلاب معامله​اي کند.

جمله شماره 5، مي​گويد اگر تا امروز از اين ديدار چيزي گفته نشده به خاطر فشار نيروهاي امنيتي بوده. آيا در قاموس جمهوري اسلامي​ مي​گنجد که جامعه​اي ملتهب از دستگيري رهبرانش را با انتشار خبر ديدار با خانواده از التهاب در نياورد؟ امروز در آستانه چهارشنبه سوري، اين نامه منتشر مي​شود تا فشار نيرو​هاي امنيتي کاهش يابد! همان نيروهاي امنيتي که در جهت عدم انتشار خبر فشار مي​آوردند!

جمله شماره 6، تاکيدي با اين شدت بر اينکه همچون پدرمان از طریق سایت کلمه اطلاع​رساني مي​کنيم، هدف اصلي نگارش اين نامه را مي​رساند. و آن تلاش براي اعتبار بخشيدن مجدد به وبسايت کلمه است، کلمه​اي که دست مهاجراني و گنجي افتاده است.

اين نامه واکنشي بود به حرفهاي ديشب نوري​زاده، مبني بر اينکه وزارت اطلاعات به سايت کلمه تفوذ کرده. دوستان، خوشحال مي​شويد يا ناراحت، نمي​دانم اما اين نامه بوي "گنجي" مي​دهد. مخصوصاً با ادبيات امنيتي کودکانه​اش.
آن فرد امنيتي که با اظهار نظرها ادامه حرفها را به دلخواه خود خاتمه می داد نوري​زاده است. نگارنده نامه مي​خواهد بگويد جنبش سبز را ايشان شروع کرده و نمي​خواهد خاتمه​اش دست ضد انقلاب بيافتد. گویی که جزوی از اعضای خانواده است. يعني امثال نوري​زاده را راهي به سوي خانواده اصلاح​طلبان نيست. بايد به نگارندگان اين نامه گفت که جوانان سبز را دست کم نگيريد که سره را از ناسره خوب مي​شناسند.

_____________________________________
پي​نوشت: اگر از انصاف دور نشويم بايد اين احتمال را هم داد که شايد عمدي در کار بوده​باشد! يعني شايد از طرف بيت اصراري شده براي درج نامه​اي از زبان فرزندان موسوي در ديدار با پدر و مادرشان. اين احتمال هست که گردانندگان "کلمه" به عمد اينچنين متناقض نوشته​اند تا پيامي ضمني فرستاده​باشند که اي مردم، نامه​اي که مي​خوانيد جعلي است. روزي حجاريان هم آمد در سيماي ضرغامي هرچه توانست در مذمت علوم انساني گفت. آنقدر پيش رفت تا به ادبيات رسيد. بنده خدا مجبور بود آن حرف​ها را بزند اما آن زياده​روي ها را کرد تا به مخاطبان بفهماند که اين حرف​ها حرف او نيست و مجبور است به گفتنشان.
داستان اين نامه و تناقضاتش بي شباهت به آن ماجرا هم نيست.
به اشتراک بگذارید:
Balatarin:: :: Donbaleh:: :: Facebook:: :: Twitter:: :: Cloob:: :: Digg:: :: Delicious:: :: Friendfeed:: :: Greader:: :: Email To:

ارائه راهکار جهت بهبود وضعيت بالاترين / تأسيس سنديکاي کاربران بالاترين (س.ک.ب)



متأسفانه در چنين شرايط حساس و سرنوشت​سازي که ملت ايران به​دنبال وقايع اخير مصر و تونس، به خيابان​ها آمده​اند و تلاشهايشان حکايت از عزمي راسخ، براي به زير کشيدن بنيان ديکتاتوري در ايران دارد، از "بالاترين" به عنوان يکي از پربيننده​ترين وبسايت​هاي ايراني، استفاده​اي در حد توان و شأنش نمي​شود.
به ياد آوريم که جوانان مصري، "بالاترين" نداشتند و فيس​بوک و تويتر از جمله تنها ابزارهاي اطلاع​رساني​شان بود. فراموش نکنيم که "بالاترين" بطور ميانگين در هر لحظه 3 تا 6 هزار بازديدکننده دارد و در صورتيکه از اين "سرمايه"​ بطور صحيح استفاده شود، مي​تواند در جهت اطلاع​رساني و هماهنگي ما ايرانيان بسيار موثر واقع گردد. به گواهي بسياري از اعضاي "بالاترين"، پاره​اي مشکلات سر راه استفاده بهينه از اين وبسايت، به عنوان يک ابزار توانمند اطلاع​رساني، قرار دارد:

ارسال لينک​هاي سرگرمي براي راه يافتنِ لينک به صفحه اول، شايد انتخاب هوشمندانه​اي باشد. اما اين روزها، مسائلي مهمتر از سرگرمي وجود دارند که متاسفانه عمداً يا سهواً تحت تأثير سرگرمي بعضي دوستان، کمرنگ و کمرنگ​تر جلوه داده​ مي​شوند. مباحث علمي و تکنولوژيکي همواره مورد توجه ما ايراني​ها بوده​است. اما وضعيت ما در بخش​هاي سياست و جامعه، بحراني​تر از علم و تکنولوژي بوده و نيازمند توجهي به مراتب بيشتر. پيشنهاد مي​کنم که خود ما اعضاي بالاترين، لينک​هايي که با شرايط امروز ايران همخواني چنداني ندارند را به نوعي تحريم کنيم، تا اين لينک​ها، اطلاع​رساني در زمينه اوضاع سياسي، اجتماعي و حقوق بشر در ايران را تحت تاثير قرار ندهند.

تنها راه برون​رفت از اين وضعيت، هماهمنگي اعضاي دلسوز بالاترين و همسويي آنها در جهت بالابردن وزن لينکهاي پرمحتوا است.

سنديکاي کاربران بالاترين (س.ک.ب)، مي​تواند به مثابه يک نهاد مدني در جامعه، از هرز رفتن نيروي تک تک اعضاي جامعه مجازي بالاترين جلوگيري و در جهت هم​افزايي نيروها عمل نمايد. تمامي اعضاي بالاترين که در جهت برقراري دموکراسي در ايران تلاش مي​کنند، مي​توانند عضو سنديکاي کاربران بالاترين (س.ک.ب) باشند. اساساً سيستم عضوگيري خاصي مدنظر نيست و کاربران بالاترين تنها با حمايت از لينک​هاي سياسي و اجتماعي​اي که در جهت اطلاع​رساني از اوضاع ايران هستند، عضو سنديکا به شمار خواهند آمد.

اعضاي "س.ک.ب"، تنها لينک​هايي با موضوعيت سياست، جامعه و اقتصاد را ارسال خواهند نمود. لينک​هاي سرگرمي، علم و تکنولوژي و... تنها در صورتي مورد حمايت واقع خواهند شد که براي نمونه به معرفي تکنولوژي​هاي جديد براي عبور از فيلترينگ بپردازند. اعضاي "س.ک.ب" لينک​هاي خود را نه با هدف کسب رأي بلکه صرفاً به منظور اطلاع​رساني ارسال خواهند نمود. در عنوان و متن اين لينکها بايد از بکار بردن عباراتي که هدف​شان تحريک به منظور کسب رأي است خودداري ​شود.

پاره​اي مشکلات ديگر نيز وجود دارد، از جمله تحت تأثير قرار گرفتن اخبار ايران به​واسطه وقوع اتفاقاتي در ديگر کشورها، که لزوماً مرتبط با اوضاع امروز ايران نيستند. نمونه اخير، زلزله ژاپن بود که از 6 لينک داغ، 3 لينک را به خود اختصاص داد. در صورتيکه همزمان خبر صدور حکم اعدام براي 13 نفر در کرمانشاه و 3 تن در مشهد، در خبرگزاري​هاي حقوق بشر در صدر اخبار قرار گرفت. شکي نيست که خبر زلزله در ژاپن براي هر ايراني تلخ و ناخوشايند است، اما نبايد اخبار ناگواري که از درون زندانهاي جمهوري​اسلامي به گوش مي​رسد را تحت تأثير قرار دهد. مطمئناً با همکاري همه دوستان بالاترين، قادر به حل بسياري مشکلات خواهيم بود. اميدوارم بتوانيم يک جامعه مجازي با ويژگي​هاي جوامع حقيقي ايجاد کنيم، در فضاي مجازي به تمرين دمکراسي بپردازيم، انتخابات برگزار کنيم و از ميان کاربران قديمي و خوشنام بالاترين، نماينده​اي برگزينيم؛ نيز بسياري فعاليت​هاي ديگر که با همکاري شما دوستان، امکان طرح و اجرايشان فراهم خواهد شد. فراموش نکنيم که براي پيروزي شر، کافيست نيکان هيچ نکنند!

مطمئناً اجراي اين طرح نيازمند موافقت شما دوستان خواهد بود.


به اشتراک بگذارید:
Balatarin:: :: Donbaleh:: :: Facebook:: :: Twitter:: :: Cloob:: :: Digg:: :: Delicious:: :: Friendfeed:: :: Greader:: :: Email To: