۱۳۹۰ خرداد ۱۰, سه‌شنبه

محور بيانيه اخير شوراي هماهنگي راه سبز اميد، "تغيير سازنده" بود

اصل بيانيه را حتماً خوانده​ايد، اگر نخوانده​ايد، از اينجا مي​توانيد بخوانيد.

نکته اصلي اين بيانيه، جداي از دعوت از مردم به حضور در راهپيمايي سکوت، علني شدن اختلاف "شواري هماهنگي راه سبز اميد" با مجتبي واحدي است.

در اين بيانيه، دو بار از عبارت «تغییر سازنده» اسفاده شده است، شعاري که محور تبليغات و فعاليت​هاي ستاد شيخ شجاع  مهدي کروبي بود. شعار ستاد انتخاباتي مهندس موسوي، از همان ابتدا، عبارات زيبا و پرمغز "هر شهروند يک ستاد" و "هر ايراني يک همراه" بود. در واقع ستاد کروبي بر محور شعار «تغيير» و ستاد مهندس موسوي بر محور شعار "هر شهروند يک ستاد" فعاليت مي​کردند. اکنون دو سوال پيش روي ما گشوده است. 


1. علت استفاده از شعار ستاد انتخاباتي شيخ شجاع، در بيانيه​ اخير شوراي هماهنگي راه سبز اميد چيست؟
2. علت اضافه شده لغت "سازنده" به شعار "تغيير" چيست؟

در پاسخ به سوال اول، بايد گفت، به نظر مي​رسد که مصاحبه مجتبي واحدي، با خبرنگاران سبز در 21 ارديبهشت 90، دل آقايان شورا را به درد آورده​است! چرا که واحدي در آن مصاحبه عنوان کرده​بود: "آقاي کروبي، هيچ نماينده​اي در شوراي هماهنگي راه سبز اميد ندارد". به دنبال رسانه​اي شدن اين مسئله توسط مجتبي واحدي، نگاهِ طرفدارانِ شيخ و تغييرخواهان، به اين شورا به نگاهي ترديدآميز و محتاطانه تبديل شد و همين مسئله موجب گرديد که آقايان شوراي هماهنگي، به فکر چاره​اي باشند براي جذب طرفداران شيخ شجاع و آناني که خواهان "تغيير" هستند. هدف قرار دادنِ شعار «تغيير» که از شعارهاي ستاد انتخاباتي شيخ مهدي کروبي بود، منحرف کردن نيروهاي خواهان "تغيير" در ميان بدنه جنبش است.

اما چرا لغت "سازنده" به اين شعار اضافه شد؟ در پاسخ به پرسش دوم، بايد گفت که هدف از افزودن لغت "سازنده" به شعار تغيير، اين است که مي​خواهند براي "تغيير" قيد بگذارند، شرط بگذارند. آقايان شوراي راه سبز اميد مي​خواهند بگويند، ما هم خواهان "تغيير" هستيم، اما نه هر تغييري، که تغيير بايد سازنده باشد. تفسير اين​که کدام تغيير هم سازنده است و کدام نيست، هم بر عهده​ي خودمان است!
فردا اگر ملت ايران نخواهند، حکومت جائرانه آيت​الله خامنه​اي را تحمل کنند و بخواهند بنيانش براندازند، آقايان شوراي هماهنگي راه سبز اميد فرياد بر خواهند آورد که اين تغيير سازنده نيست و ما از اول شرط کرديم که تغيير بايد سازنده باشد...

يعني اينکه اين دوستان انديشمند، در اين شورا، هم مي​خواهند طرفداران تغيير را به سوي خود بکشانند و هم مي​خواهند، برايشان تعيين تکليف کنند که تغييري که مي​خواهيد بايد اين قيد سازنده بودن را داشته باشد و تفسير اين​که چه تغييري هم سازنده است و کدام نيست، بر عهده​ي ماست، که ما بوديم شما را گرد خود جمع کرديم!

راستش تشخيص قد و قواره​ي عزيزاني که در اين شورا هستند، کار چندان دشواري نيست. قصد نااميد کردن کسي نيست. فقط توجه شما به اين بخش از بيانيه جلب مي​کنم
مردم ما با شور و امید وصف ناشدنی به پای صندوق های رای آمدند تا از حق تعیین سرنوشت خویش استفاده کرده و با انتخاب رئیس جمهور شعار «تغییر سازنده» را تحقق بخشند. تلاش کنند تا با تغییر روند ها و روش ها به سمت دمکراتیزه شدن نظام حرکت شود, اخلاق به سیاست باز گردد, همبستگی ملی را با حذف مرزهای نامشروع خودی و غیر خودی تقویت کنند, حکومت قانون را جایگزین گریز از قانون نمایند.
دلم مي​خواست اساتيدي که اين بيانيه​ را نوشته​اند، منظورشان را از به کاربردن عبارت "مرزهاي نامشروع" در پاراگراف بالا مشخص مي​کردند. دلم مي​خواست مي​دانستم کدام مرزهاي خودي و ناخودي مشروع است و کدامشان نامشروع؟ اگر ناخودي شدن اصلاح​طلبان نامشروع است، آيا ناخودي بودن بهايي​ها مشروع است؟ اين قيد و شرط "مشروع" که بر خودي و ناخودي بسته​ايد، آيا من سبز را نگران نخواهد کرد که آناني که بيانيه مي​دهند و مردم را، به حضور در خيابان دعوت مي​کنند، فردا، حذف بخشي از همين مردم را و ناخودي​ خواندنشان را، مشروع نخواهد دانست؟

من، به عنوان يک سبز، روز 22 خرداد، در راهپيمايي سکوت، شرکت خواهم کرد. به خيابان خواهم رفت. سر ساعت هم خواهم رفت. از 6 تا 8. اما تو را به خدا تکليفتان را با ملت روشن کنيد، اگر نمي​توانيد صداي ملت را امروز بشنويد، چه تضميني هست، سر پست و مقام که رسيديد، صداي ملت را شنوا باشيد؟!
به اشتراک بگذارید:
Balatarin:: :: Donbaleh:: :: Facebook:: :: Twitter:: :: Cloob:: :: Digg:: :: Delicious:: :: Friendfeed:: :: Greader:: :: Email To:

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۱, شنبه

سرگذشت دختر بچه ۱۶ ساله، عاطفه سهاله رجبی. آقای خاتمی پدر عاطفه برای طلب بخشش از رهبر کجا باید برود؟


خبر اعدام عاطفه سهاله (رجبی) دختر نوجوانی که از سلامتی کامل عقل برخوردار نبود، توسط سازمان عفو بین الملل (٢٣ اوت ٢٠٠٤) رسانه های اینترنتی، پیک ایران (٢٥مرداد ١٣٨٣)، ایران فوکوس (٣ شهریور ١٣٨٣)، زنان ایران وهمچنین رادیو فردا، روزنامه اعتماد (٣١شهریور ١٣٨٣) و روزنامه ایران (٨شهریور١٣٨٣) انتشار یافت. شناسنامه عاطفه و پدرش و گواهي سند ثبت احوال همگي حکایت از ١٦ ساله بودن عاطفه دارند.

متهم در٢٥مرداد ١٣٨٣ در خیابان سی متری در شهرستان نکا در ملاءعام به دار آویخته شد. خشم و کينه رئيس دادگاه آنچنان شديد بود که خود طناب را بر گردن اين دختر ١٦ ساله انداخت و جرثقيل با اشاره دست وی طناب را بالا کشيد...

توجه داشته باشید که عاطفه در زمان ریاست جمهوری آقای محمد خاتمی به این فلاکت اعدام شد قابل توجه عزیزانی که آزادی قطره​چکاني موزیک و کنسرت دوره آقای خاتمی چشم آنها رو کور کرده بود و خبر نداشتند که در نقاط مختلف ایران چه به روز هموطنانشان می​آید

دوستان نگذارید عاطفه‌ها فراموش شوند

عاطفه سهاله رجبی
سن: ۱۶
ملیت: ايراني
وضعیت خانوادگی: مجرد
تحصیلات: تصديق دبستان
شغل: دانش آموز
تاریخ اعدام: ۲۴ مرداد ۱۳۸۳
محل: نکا، ايران
نحوه اعدام: حلق آویز به دست قاضی
اتهامات: اعمال منافی عفت و زبان تند
مدارک و شواهد: بر مبنای اطلاعیه حاکم شرع وحکم صادره، مدارک و شواهد علیه عاطفه سهاله عبارتند از: اعتراف متهم و نامه های بی امضا از طرف ساکنان محله​ای در نکا که وی را متهم به داشتن روابط نا مشروع با افراد می​کنند.

سایت اینترنتی پیک ایران در مورد این اعدام می نویسد: "اين اعدام درحالی صورت گرفت که سن اين دختر نوجوان در شناسنامه ۱۶ سال می باشد اما دادگستری شهرستان نکا سن وی را به دروغ ۲۲ سال اعلام نمود". درقسمتی دیگراز این گزارش آمده است: "لازم به ذکر است مردی که همراه اين دختر ۱۶ ساله دستگير شده بود تنها به ۱۰۰ ضربه شلاق محکوم شده بود و پس از اجرای حد اسلامی آزاد گرديد".

صفرعلي سهاله، پدر عاطفه در گفت و گو با سايت زنان ايران با نشان دادن شناسنامه خود كه درآن سال تولد دخترش عاطفه ١٣٦٦ ثبت شده، از تنظيم شكايتي عليه حكم اعدام عاطفه خبر مي دهد. همچنين در رونوشت وفات عاطفه كه در سازمان ثبت احوال كشور باشماره (٩٣٤٨٦٣٥/ف) ثبت شده، سال تولد وي ١٣٦٦ عنوان شده است.

بنا بر اظهارات وکیل پدر عاطفه، شناسنامه عاطفه و پدرش و گواهي سند ثبت احوال همگي حکایت از ١٦ ساله بودن عاطفه دارند. در حالي كه رويه موجود قضايي اين است كه معمولا اعدام افراد زير ١٨ ساله​اي را كه به اعدام محكوم مي شوند، تا بعد از ١٨ سالگي آنها به تعويق مي اندازند.

چند روز پس از اینکه توجه مراجع بین المللی به این مورد جلب شد، روزنامه های کیهان و ایران، با انتشار خبر اعدام، سن متهم را ٢٢سال ذکر کردند. به گزارش همین روزنامه ها، دوشیزه سهاله در طول چهار سال قبل از اعدامش، چهار بار به جرم فساد دستگیر شده و هر بار حکم صد ضربه شلاق در مورد او اجرا شده بوده است.

درمورد وضعیت روانی عاطفه سهاله و نامه ای که وی در زندان در اعتراض به حكم نخستينش نوشته و خود را مبتلا به جنون ادواري دانسته، وکیل پدرش به سایت زنان می گوید "تحقيقات محلي نيز نشان مي دهد كه عاطفه از سلامت عقلي كامل بر خوردار نبوده است".

از سال ١٩٨٩ تعداد زیادی از ارگان های بین المللی مخالفت خود را با اعدام مجرمینی که دچار بیماری های روانی هستند اعلام داشته اند. در گزارش مخصوصسازمان ملل در سال ١٩٩٨ ذکر شده که کسانی که از بیماری های روانی رنج میبرند، در زمان بازداشت و بازجوئی و اعتراف، آسیب پذیرتر هستند. در سال٢٠٠٠ سازمان ملل از دولت هائی که حکم اعدام را اجرا میکنند خواست برای تطبیق قوانین خود با استاندارد های بین المللی درباره ممنوعیت اجرای حکم اعدام در مورد کودکان، بیماران روانی ومفلوجین، به اقدامات فوری دست بزنند.

* دستگیری و بازداشت:

از جزئیات دستگیری و بازداشت متهم اطلاعات دقیقی در دست نیست. بنا برگزارش رسانه های ایران واطلاعیه رسمی، به دنبال شکایاتی که از رفتار غیراخلاقی او شده، پاسداران انقلاب اقدام به دستگیری وی کرده اند. به گفته وکیل پدرش، عاطفه سهاله درزمان بازداشت ودر طول بازجوئی از داشتن وکیل محروم بوده است. متهم در طول سه ماه بازداشت تا زمان اعدامش فقط یکبار به مدت ده دقیقه با پدرش ملاقات داشته است.

* دادگاه:

دادگاه عاطفه سهاله سه ماه قبل از اعدام وی، در شعبه یکم دادگستری شهرستان نکا تشکیل شد. بر اساس گزارشات، اين دختر نوجوان در هنگام حضوردر دادگاه به رئيس دادگاه نکا، که رئيس دادگستری نکا نيز ميباشد بخاطرخشم فراوان چند ناسزا گفت و گفته ميشود وی در دادگاه بعنوان اعتراض بخشی از لباسهايش را نيز درآورد. اين حرکت دختر نوجوان خشم رئيس دادگستری رابرانگيخت و شخصا پرونده وی را پيگيری کرد و در مدتی کمتر از ۳ ماه تائيد حکم اعدام عاطفه را از ديوان عالی کشور گرفت. خشم و کينه رئيس دادگاه آنچنان شديد بود که خود طناب را بر گردن اين دختر١٦ ساله انداخت و جرثقيل با اشاره دست وی طناب را بالا کشيد. (سایت اینترنتی پیک ایران)

سازمان عفو بین الملل طی بیانیه ای در مورد این اعدام، از مراجع جمهوری اسلامی خواسته بود مشخص کنند متهم از حمایت قانونی برخوردار بوده و آمادگی روانی او برای حضور در دادگاه توسط پزشک تأئید شده. گزارش روزنامه ایران، که چند روز بعد از بیانیه عفو بین الملل منتشر شد، ذکر می کند که متهم از کمک های قانونی بهره مند بوده است. بنا بر اظهارات وکیل پدر عاطفه، دادگاه توجهی به مسئله عدم سلامت کامل عقلی متهم نکرده است، در غیر این صورت باید گزارش پزشکی قانونی و نتیجه معاینات پزشکی در حکم نوشته می شد، در حالی که حکم فاقد این توضیح است. اطلاعات بیشتری در مورد دادگاه این متهم در دست نیست.

* اتهامات:

بر اساس اطلاعیه حاکم شرع که دادستان وقاضی دادگاه بوده، اتهام عاطفه سهاله زنای محصنه ذکر شده. (روزنامه اعتماد، ٣١ شهریور ١٣٨٣). بنا بر سایت اینترنتی زنان ایران، روزنامه ایران اتهام او را روابط جنسی غیر قانونی عنوان کرده است.


* دفاعیات:

از دفاعیات متهم در دادگاه اطلاعی در دست نیست. به گفته وکیل پدرش، عاطفه سهاله طی نامه ای به حکم اولیه اعتراض کرده و بر مختل المشاعر بودن خود تأ کید ورزیده و برای اثبات حرفش، خواستار شهادت گواهان محلی و همچنین معاینه پزشکی قانونی شده است. این وکیل خاطرنشان میسازد که در مورد اتهام زنای محصنه نیز، با توجه به متاهل نبودن عاطفه سهاله، ابهاماتی وجود دارد.

* حکم:

عاطفه سهاله (رجبی) در شعبه یکم دادگستری شهرستان نکا در استان مازندران محاکمه و محکوم به اعدام شد و دادگاه تجدید نظر نیز این حکم راتأ ئید کرد. در متن حکم چنین آمده است: "در اين پرونده عاطفه ٢٢ ساله که مجرد مي باشد داراي چندين فقره سابقه کيفري (به حد جلد) و با توجه‌ به‌ اقرار خود متهم‌ براي‌ بار چهارم‌ به‌ انجام‌ زناي‌ محصنه‌ دستگير گرديده‌ و با توجه‌ به‌ محتويات‌ پرونده‌ و اقرار اربعه‌، جرم‌ وي‌ محرز و محكوم‌ به‌ اعدام‌ مي‌شود كه‌ جهت‌ حفظ‌ نظم‌ و ارتداع‌ ديگران‌ و صيانت‌ ازحقوق‌ اجتماع‌ اعدام‌ و به‌ نحو علني‌ در نقطه‌ مناسبي‌ از شهر نكا اجرامي شود...". 

متهم در٢٥مرداد ١٣٨٣ در خیابان سی متری در شهرستان نکا در ملاءعام به دار آویخته شد.


http://www.youtube.com/watch?v=5jqQVqsOw4U
http://www.youtube.com/watch?v=gTFRTAlavFQ
http://www.youtube.com/watch?v=UYMNiSnlz_w
http://www.youtube.com/watch?v=r0joZr2LlLo
http://www.youtube.com/watch?v=_PYJHUniri0
http://www.youtube.com/watch?v=6J2jqKlNNXo
به اشتراک بگذارید:
Balatarin:: :: Donbaleh:: :: Facebook:: :: Twitter:: :: Cloob:: :: Digg:: :: Delicious:: :: Friendfeed:: :: Greader:: :: Email To:

اواسط خرداد ماه چه اتفاق مهمی رخ خواهد داد؟

بيچاره دکتر خزعلي هم، دو روز بعد از اينکه از گودزيلا صحبت کرده​بود و وقتي ديد گودزيلايي که از آن صحبت مي​کند، اينچنين دارد فضاي مجازي را مي​بلعد، نوشت: ما چقدر زود باور هـسـتـیـم! …
براي اولين بار است که سايت​هاي اصولگراي حامي آيت​الله خامنه​اي، هماهنگ با برخي از سايت​هاي سبز در يک اقدام مشترک، خبري را منتشر مي​کنند که منبعش نامشخص است. خبر اين است: یکی از سران «جریان انحرافی» اعلام کرده در چند ماه آینده اتفاقات مهمی به نفع این جریان رخ خواهد داد. تمام اعتبار خبر منتشر شده و تمام نقل قول​ها برمي​گردد به وبسايت "آينده" و خبري که گويا، "آينده" يک هفته قبل منتشر کرده​است. تاريخ انتشار خبر در سايت آينده، 24 ارديبهشت است. در ميان کامنت​هايي هم که در ذيل خبر آمده، نمي​شود کامنتي را پيدا کرد که تاريخ انتشارش قبل از 31 ارديبهشت باشد. ايضاً نقل قول​هاي ساير وبسايت​هاي اصول​گرا و سبز از خبر منتشر شده در "آينده" هم مربوط به 31 ارديبهشت است. يعني خبري به اين اهميت، يک هفته روي طاقچه "آينده" خاک مي​خورده و هيچ وبسايتي آن را پوشش نمي​دهد. تا اينکه 30 ارديبهشت، دکتر خزعلي در وبسايتش خبر از وقوع اتفاقاتي مهم مي​دهد در اواسط خرداد ماه.
بياييد فرض کنيم که خبر واقعي است و در اواسط خرداد، اتفاقات مهمي رخ مي​دهد. فکر مي​کنيد، انتشار اين خبر، در حاليکه تمام اعتبار پيش​گويي​اش را به تيم مشايي و احمدي​نژاد داده​اند، به سود حاميان خامنه​اي است؟ مسلماً خير! در صورتيکه اتفاقي مهم در اواسط خرداد بيافتد، کيست که نگويد، احمدي​نژاد و مشايي، قدرتي ماوراي بشر دارند و قادرند به پيشگويي! و مسلماً حاميان آيت الله خامنه​اي از اين موضوع خوشحال نخواهند بود.
بنابراين، درست​تر، آن است که فرض کنيم، هيچ اتفاقي (چه ظهور مخفيانه و چه مرگ يکي از سران نظام) در اواسط خرداد رخ نخواهد داد. فرض کنيم که خرداد مي​گذرد، بدون اينکه اتفاق مهمي​ بيافتد. در اين​صورت تيم مشايي، بيش از پيش بي​اعتبار مي​شوند. يک ماه تمام است که حاميان آيت​الله خامنه​اي تمام دستگاههاي تبليغاتي را به کار گرفته​اند. همه جا صحبت از ارتباط مشايي با جن​گيران مي​شود. انتشار چنين خبر غير واقعي​اي، به داستان قدرت ماورايي که مشايي و تيمش دارند، پايان مي​دهد.
اين خبر غير واقعي بود، اما ضمناً به نوعي هم​جهت با تحليل​ کارشناساني ساخته و پرداخته شده بود که مي​گويند تابستان امسال، آبستن تحولات مهمي​ است. انتشار اين خبر، مي​تواند واکنشي باشد به اينکه بسياري از کارشناسان صحبت از "تابستاني گرم" مي​کنند. خواستند بگويند، همانطور که ديديد، در اواسط خرداد اتفاقي نيافتاد! دل خوش مداريد که در اواخر تابستان نيز اتفاقي نمي​افتد. غافل از اينکه، تابستان امسال، شرايط بد اقتصادي و يارانه​هاي هدفمند، آنچنان مردم را مي​نوازد که هيچ هموطني در خانه نخواهد ماند.
اگر از من مي​پرسيد! مي​گويم تابستان، حوادث مهمي​ رخ مي​دهد، اما اواسط خرداد را فکر نمي​کنم! مگر اينکه خبر از توليد اولين بمب اتمي بدهند! 
بيچاره دکتر خزعلي هم، دو روز بعد از اينکه از گودزيلا صحبت کرده​بود و وقتي ديد گودزيلايي که از آن صحبت مي​کند، اينچنين دارد فضاي مجازي را مي​بلعد، نوشت: ما چقدر زود باور هـسـتـیـم! …
به اشتراک بگذارید:
Balatarin:: :: Donbaleh:: :: Facebook:: :: Twitter:: :: Cloob:: :: Digg:: :: Delicious:: :: Friendfeed:: :: Greader:: :: Email To:

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۶, دوشنبه

آخرین پیام محمد و عبدالله فتحی به مادرشان


 برای ما عزاداری نكنید. به این جنایت در همه جا اعتراض كنید!

  محمد و عبدالله 27 و 28 ساله امروزسه شنبه 17 ماه مه در زندان اصفهان اعدام شدند. خانواده این دو جوان به مردم ایران و دنیا اعلام میكنند كه فرزندان آنها ٬ با شكنجه و تهدید به تجاوز ٬ مجبور به اقرار علیه خود شده و با پرونده سازی جنایتكاران اسلامی تا پای جوخه دار رفتند

سحرگاه خونین روز سه شنبه 17 ماه مه ٬ در زندان اصفهان جمهوری جنایت اسلامی دستش به خون دو جوان آلوده شد٬ كه هیچ جرمی نداشتند. این دو برادر محمد و عبدالله فتحی در آبادان بعد از روی كار آمدن  حكومت وحشت و ترور اسلامی  و در جریان جنگ ایران و عراق به دنیا آمدند. ترس و وحشت از بمبارانها و شرایط جنگی باعث شده بود كه هر دو مشكلات روحی داشتند. پدر و مادر زحمتكش  و فرهنگی آنها سه فرزند خود دو پسر و یك دختر را با زحمت و مرارت بزرگ كردند و امروز در زندان اصفهان با سنگدلی و شقاوت دو برادر و دو فرزند بیژن و مهوش فتحی را در حالیكه در مقابل در زندان تجمع اعتراضی برپا شده بود و در حالیكه مردم معترض با ماموران درگیر بودند٬ اعدام كردند

در ابتدا به مردم گفتند كه حكم اجرا نمیشود.مادر محمد و عبدالله صبح زود امكان پیدا میكند وارد زندان شده و دو فرزندش را ببیند. او میگوید همه ما را كه وارد زندان شدیم بازدید بدنی كردند و عبدالله و محمد را در حالیكه دستبند و پابند داشتند نزد ما آوردند. عبدالله از آنها میخواهد كه اجازه دهند٬ مادرش را بغل كند. مامورین حكومت جنایت ٬ مانع میشوند. رحیمی شكنجه گر آنها آنجا ایستاده بود و نگاه میكرد. مادرشان میگوید آخرین درخواست یك اعدامی را مراعات نمیكنید. جواب اینست كه از بالا دستور داده اند این اجازه را ندهیم. محمد و عبدالله به مادرشان میگویند به همه دنیا بگویید كه بی گناه هستیم و برای ما گریه نكنید به اعدام و به این بی حقوقی ها  اعتراض كنید

بعد از این ملاقات و دقایقی بعد٬ اعلام میكنند كه هر دو را اعدام كرده اند

اكنون در اصفهان و در منزل این دو جوان٬ صدای شیون و گریه مادر او و تعداد زیادی از مردم به گوش میرسد كه شب را بیدار مانده و علیه این جنایت وحشتناك٬ علیه این شرارت جانیان اسلامی حاكم بر ایران ٬ شعار داده و با پلاكاردهایی در دست خواهان نجات جان این دو جوان بودند

از دیروز كه خبر این اعدام به بیرون درز كرد٬ هزاران نفر از طریق اینترنت و فیس بوك و تویتر به این حكم اعتراض كرده و در تلویزیون كانال جدید تعداد زیادی از مردم ٬ با ابراز همدردی با خانواده این دو جوان و ابراز انزجار از خامنه ای و احمدی نژاد و سران جنایتكار اسلامی ٬ خواهان لغو حكم اعدام دو برادر شدند

جمهوری اسلامی ایران با این جنایت پرونده سیاه و قطور جنایاتش را قطورتر كرد و نفرت و انزجار عمیقی را در اذهان و قلبهای میلیونها نفر بر جا گذاشت. این حكومت باید فورا سرنگون شود . سران جنایتكار این دستگاه بیرحم و سنگدل اسلامی كه راحت ترین كارش٬ قتل عمد و جنایت علیه جوانان است٬ باید فورا دستگیر و محاكمه شوند

كمیته بین المللی علیه اعدام به خانواده محمد و عبدالله صمیمانه تسلیت میگوید و خود را در غم و اندوه آنها شریك میداند

كمیته بین المللی علیه اعدام
ـ17 ماه مه 2011
به اشتراک بگذارید:
Balatarin:: :: Donbaleh:: :: Facebook:: :: Twitter:: :: Cloob:: :: Digg:: :: Delicious:: :: Friendfeed:: :: Greader:: :: Email To:

به مادرشان گفتند برو پزشکی قانونی جنازه شان را تحویل بگیر

با کمال تاسف به اطلاع میرسانم، محمد و عبدالله فتحی لحظاتی پیش اعدام شدند
مادرشان گفت: رحیمی شکنجه گر پسرانم آنجا ایستاده بود و لبخند میزد مادرشان گفت: به پسرانم گفتم سرتان را بالا بگیرید و آری! راست میگفت! ایندو سربلندند .... خشم ما دردی را دوا نمیکند دوستان/ مادام که گسسته ایم از رسالتِ ناگزیرمان/ میکشند از ما و ما نظاره گریم/ بگذار شعار ما فقط یکی باشد: ننگ بر جمهوری اسلامی... 
آخرين پيام اين دو برادر به مادرشان
هرانا؛ گفتگو با والدین دو برادر متهم به محاربه 
 
 
به اشتراک بگذارید:
Balatarin:: :: Donbaleh:: :: Facebook:: :: Twitter:: :: Cloob:: :: Digg:: :: Delicious:: :: Friendfeed:: :: Greader:: :: Email To: